قالب پرشین بلاگ


سیب خاطرات

مسی به رنگ شفق بودم
زمان سیه شدنم آموخت

در امید زدم یک عمر
نه در گشاد و نه پاسخ داد
در دگر زدنم آموخت

چراغ سرخ شقایق را
رفیق راه سفر کردم
به پیشواز سحر رفتم
سحر نیامدنم آموخت

کنون هوای سحر در سر
نشسته حلقه صفت بر در
به هیچ سوی نمی رانم
حدیث عشق نمی دانم

خوشم به عقربه ساعت
که چیره می گذرد بر من
درون آینه ها پیریست
که خیره می نگرد در من
که خیره می نگرد در من


[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 5:18 عصر ] [ arash ]
درباره وبلاگ

arash
مینوسم هرچی که ته دلم هست هر چی که هست مینویسم فقط و فقط برای دلم که ارومم کنه
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب